زیر آسمانهای جهان

یادداشتهایی از جنس سفر

زیر آسمانهای جهان

یادداشتهایی از جنس سفر

سفرنامه ارمنستان قسمت سوم

ارمنستان اولین کشوری بود که آئین مسیح را پذیرفت  گریگور لوساگوریچ  مقدس پس از مدتها کشمکش با تیرداد حاکم اشکانی ارمنستان او را متقاعد به پذیرش آئین مسیح کرد و این مایه افتخار ارامنه است.به همین جهت  کلیساهای قدیمی که هر کدام تاریخی کهن را در خود نهان دارند، از مهمترین جاذبه های ارمنستان هستند و در سراسر این کشور به چشم می خورد.
ارمنی ها شاخه ای از فرق مسیحیت هستند که با ارتدوکس ها خیلی نزدیک هستند.تفاوت عمده آنها با کاتولیکها این است که پاپ را قبول ندارند و تابع کلیسای جامع اچمیادزین و رهبر آن که به کاتولیکوس معروف است ،هستند.آنها جنبه بشری برای مسیح قائل نیستند و معتقدند که بشریت مسیح در الوهیت او مستحیل شده است.
در 20 کیلومتری جنوب غربی ایروان به شهر اچمیادزین می رویم.اچمیادزین به معنی محل ظهور پسر ،شهریست که پایتخت مذهبی ارامنه محسوب می شود.و معروف است که مسیح در این شهر ظهور کرده و کلیسای اصلی این شهر را در همان مکان ساخته اند. 

طلاب مذهبی با لباسهای مشکی و ریشهای بلند شباهت زیادی به طلاب حوزه های علمیه قم دارند.در این شهر چندین کلیسای تاریخی و بسیار زیبا وجود دارد.
کلیسای ریپسیمه مقدس


کلیسای سانتا ماریا

کلیسای جامع اچمیادزین

کلیسای اصلی اچمیادزین



محل ظهور مسیح که ارامنه برای تبرک در مقابلش زانو می زنند و جایگاه را می بوسند:


 اچمیادزین شهر کلیساهای رنگارنگ را بدرود می گوییم و رهسپار صومعه گیقارد می شویم
گیقارد،گقاردgeghard
این صومعه معروف که در دل کوه ساخته شده در دره زیبائی در 38 کیلومتری ایروان قرار دارد. این اثر باستانی متعلق به قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی است. گقارد مجموعه ای متشکل از کلیسای اصلی سرسرا و دوکلیسای کوچک بهمراه سنگ قبرهای منقش است که در میان صخره ها جای گرفته اند و از این جهت آنرا از سایر کلیساها متمایز میسازد.
انعکاس صدا بمدت 30 تا 40 ثانیه در این مکان باقی میماند . این رازی است که تا کنون پوشیده مانده است.
در داخل این کلیسا چشمه ای با آبی گوارا می جوشد.
صومعه گیقارد نزد ارامنه بسیار مقدس است و مشهور است که نیزه ای که مسیح با ان زخمی شده بوده است در اینجا نگهداری می شده.ارامنه از راههای دور به این مکان می آیند تا ضمن زیارت صومعه و کلیسا ،با پرداخت اعانه ، توسط اسقف این مجموعه طی مراسمی متبرک گردند. صومعه سنگی که قسمتهایی از آن در دل کوه کنده شده است دارای جایگاهی است برای قربانی کردن و در بیرون آن درختانی مقدس است که ارامنه برای برآورده شدن حاجاتشون قسمتی از لباسشان را به آن گره می زنند.
غلامحسین ساعدی در عزاداران بیل حکایت مردمی را روایت می کند که پس از پیدا کردن یک جسم ناشناس فلزی به گمان اینکه این ضریح امامزاده است آنرا به روستا می برند و برآن دخیل می بندند.
میل به مقدس سازی در بین عوام و تقویت آن از سوی متولیان این اماکن در تمامی دینها کما بیش وجود دارد.چراکه در طول تاریخ همیشه عده ای هستند که از احساسات مذهبی مردم برای منافع مادی خود سوءاستفاده کنند.



اسقف صومعه در مراسم متبرک کردن :
ظاهرا حضور ما باعث شده بود که آرامش معنوی محیط به هم بخورد.دستیار اسقف با برخوردی خشن نسبت به حضور ما در انجا اعتراض کرد.


مردی از اوکراین که برای تبرک از خون قربانی بر پیشانیش صلیب کشیده است

در این صومعه در دل کوه سالها راهبان در دخمه ای به مساحت یک متر مربع به عبادت مشغول بوده اند.

بیرون از صومعه در کنار رود خانه درختهای مخصوصی بود که به قصد حاجت به آن دخیل می بستند و اینجا مسیحیت با فرهنگ مشرق زمین در آمیخته است.این درختها که در ایران خودمان هم فراوان دیده می شود بیانگر آن است که خرافات مرز نمی شناسد. 



معبد گارنیGARNI:
این معبد که در مسیر گیقارد قرار دارد بازمانده ایست از دوران مهر پرستی.بعد پذیرفتن آئین مسیحیت در ارمنستان کشیشان مسیحی  به ازبین بردن کلیه آثار ادیان دیگر اقدام نمودند و بر بازمانده معابد ادیان دیگر کلیساها ساخته شدند.اما معبد گارنی به طرز عجیبی باقی مانده است که علتش را نفهمیدم .گارنی معبدی است بسیار قدیمی و زیبا که بازساری شده است و بر چشم اندازی بسیار زیبا بنا شده .دره ای که گارنی مشرف برآن است از شکارگاههای معروف ارمنستان بوده است.این معبد بسیار شبیه معبد پارتنون یونان می باشد.
چشم انداز رودخانه و کوه و تاریخ در گارنی معجونی از زیبایی طبیعی و تاریخی را پدید آورده است که محسور کننده است.در مقابل ورودی یک خواننده محلی بود که سی دی آهنگهای خود را به فروش می رسانید.سر ستونهای که از سنگ تراشیده شده بود به همراه دیواره های عظیم حکایت از شکوهی باستانی داشت که روزگاری این معبد از آن برخوردار بوده است.دیوارها به صورت خشکه چین بودند و در کنار معبد بقایای یک حمام بود که منسوب به خواهر تیرداد سوم است و کاشیکاریهای زیبایی دارد.هوای خوب  و نسیم خنک کوهستانی و روستایی تمیز و مردمانی مهربان خاطره ای فراموش نشدنی را در ذهنمان ثبت کرد.
اینهم عکسهایی از گارنی:





ا

سفرنامه ارمنستان قسمت دوم

ساعت 10 شب به ایروان  یا به قول ارمنیها یروان رسیدیم . میدان هراپاراک با شکوه هرچه تمام تر خود نمایی می کرد .برنامه ارکسترشبانه به همراه رقص فواره ها استقبال بی نظیری را رقم زد.هراپاراک در شب شگفت انگیز بود و فراتر از تصور . اصلی ترین میدان ایروان که همه راهها در این شهر (خصوصا برای توریستها)به آن ختم می شود. کسانی که را که در زمینه اجاره آپارتمان و سوئیت و خدمات رسانی به توریستها فعالیت دارند را در اینجا می توان پیدا کرد.ما قبل از شروع سفر با چند واسطه صحبتهای مقدماتی را کرده بودیم و با دیدن عکس سوئیتها چند جای نسبتا خوب را زیر سر داشتیم.اما در هراپاراک با توجه به خلوتی آن ایام موردهای مناسبتری پیدا می شد.ما توانستیم یک سوئیت دو خوابه نسبتا شیک را با شبی 20 دلار بگیریم که قیمتی استثنایی محسوب می شد. 

هراپاراک در روز:

ارمنستان کشور مجسمه هاست.حتی در روستاها با تندیسهایی بسیار زیبا مواجه می شوی.مجسمه هایی از سنگ و سرشار از احساس هنرمندانه.
نسل کشی ارامنه به عنوان مهمترین اتفاقی که در صد سال اخیر برای ارامنه اتفاق افتاده تاثیر زیادی بر فرهنگ و هنر آنان داشته است.
مجسمه ای زیبا از مادری که مورد هجوم قرار گرفته است.ترس و وحشت و اضطراب به خوبی در چهره کودک و مادر مشخص است.

بنای یادبود نسل کشی ارامنه:


کاجهایی که مقامات کشورهای مختلف به یادبود قربانیان کاشته اند .در تابلویی کنار کاجها نام  شخص و تاریخ کاشت درخت ذکر شده است.

آتشی که به یادبود قربانیان همیشه روشن است:

 


ارمنستان غیر از مجسمه های زیبا کشور معماریهای باشکوه نیز هست.اگر از معماری ساختمانهای مسکونی شهرها که تحت تاثیر الگوی شوروی سابق بسیار ساده و بی روح است بگذریم معماری اماکن عمومی و کلیساها بسیار زیبا و منحصر به فرد است.یکی از زیباترین بناهای مدرن ارمنستان هامالیر است که از منحصر به فرد ترین آثار معماری در ارمنستان به شمار میرود و به دستور گارن دمیرچیان دبیر وقت حزب کمونیست ساخته شده است .طراح این بنا عقابی را تجسم کرده که میخواهد از زمین برخیزد و در حال باز کردن بالهایش است. این مجموعه بزرگ محل اجرای نمایشگاههای بین المللی، مسابقات ورزشی وکنسرت های مختلف میباشد و از مهمترین امکانات این مجموعه پیست پاتیناژ (رقص روی یخ ) است که در طول سال قابل استفاده عموم می باشد.


 




یکی دیگر از بناهای جالب توجه ایروان کاسکاد است .این بنا که حدود پانصد پله دارد در دهه 70 میلادی ساخته شده است دارای طبقات مختلفی است که در هر طبقه مجسمه ها و آبشار های زیبا خودنمایی می کند.

 
طبقه عشق در کاسکاد یا به قول ایرانیها هزار پله:

پس از صعود به عرشه هزارپله، می توان با پیاده روی به پارک پیروزی "Haghtanak" و منطقه مجسمه "مادر ارمنستان" و موزه دفاع ارمنستان در کنار مجسمه مادر  ارمنستان رفت.ارامنه روز پیروزی در جنگ جهانی دوم را در این پارک جشن می گیرند و به یادبود سربازان ارمنی دسته گل آورده و گروههای موسیقی مختلف به اجرای کنسرت می پردازند.از خوش شانسی ما توانستیم در مراسم روز پیروزی شرکت کنیم که خیلی جالب بود.

ایروان در دامنه کوه آرارات واقع شده است .اینهم نمایی بسیار زیبا از آرارات و چشم اندازی از ایروان از فراز پارک پیروزی :


در پائین کاسکاد هم ساختمان اپرای ارمنستان واقع شده که آن نیز به نوبه خود از شاهکارهای معماری ارمنستان است که به معماری الکساندر تومانیان در سال 1931 ساخته شده است.این بنا به ادعای خود ارامنه جزو 10 سالن اپرای برتر دنیا به شمار می رود.اصولا ارامنه به موسیقی زیاد اهمیت می دهند و در خانه اکثر آنها پیانو وجود دارد.
نمایی از ساختمان اپرا از فراز کاسکاد:



 

سفرنامه ارمنستان قسمت اول

یکی ار نزدیکترین کشورهای همسایه که با خودروی شخصی می توان به راحتی به آنجا مسافرت کرد ، ارمنستان است.این همسایه شمالی حدود سه ونیم میلیون نفر جمعیت دارد و از آب و هوایی کوهستانی برخوردار است.
آب و هوای پاک ،کوههای سر به فلک کشیده ، دره های عمیق و جنگلهای سرسبز و چشم اندازهایی بکر گوشه ای از زیبایی هایی است که در ارمنستان می توانید انتظارش را داشته باشید.
ما برای رفتن به ارمنستان ابتدا به جلفا رفتیم و شب در مهمانسرای تربیت معلم اقامت داشتیم.مهمانسرا،یک اقامتگاه متوسط بود که برای شب مانی ما خوب بود .صبح زود بیدار شدیم اما یک سرماخوردگی جزیی و رفتن به درمانگاه جلفا کمی در برنامه تاخیر ایجاد کرد.مرز زمینی ایران و ارمنستان نوردوز است که حدودا 65 کیلومتر با جلفا فاصله دارد. سیه رود که آخرین شهر مسیر است ،آخرین پمپ بنزین در آن واقع شده .باک ماشین را پر از بنزین 700 تومانی کردیم و به طرف مرز راه افتادیم.
در مسیر نوردوز،خودروی سواری که از روبرو می آمد مدام چراغ می زد و علامت می داد پس از نگه داشتن کاشف به عمل آمد که اینها دلالهایی هستند که به فروش ارز و سیم کارت مشغول هستند و همانجا وسط جاده توانستند دو سیم کارت و مقداری درام را را به ما بفروشانند!
به مرز رسیدیم و به پل معروف مرزی بر روی رود ارس .این پل که در زمان شوروی سابق آخرین نقطه عبور از پرده آهنین بود در فیلمها زیاد دیده بودم و با عبور از آن خاطرات زنده می شد.با توجه به اینکه اردیبهشت ماه بود در مرز خبری از شلوغی و صف و ... نبود .تشریفات گمرکی و صدور ویزا به سهولت انجام می شد اما امان از کارمندان ارمنی ! آنقدر لاک پشتی کارها را انجام می دادند که با وجود خلوتی حدودا دو ساعت معطل شدیم .ویزای ارمنستان در مرز صادر می شود که برای هر نفر 10 دلار یا 3000 درام دریافت می شود.البته برای  عوارض ورود خودرو 23000 درام  می گیرند .جالبه که برای خروج از ارمنستان هم باید حدود 9000 درام پرداخت کرد.
ورود هرگونه داروی کدئین دار و سلاح سرد و گرم به ارمنستان ممنوع است و در این زمینه مامورین مرزی ارمنستان خیلی سخت گیر هستند.یکی از خودروهایی که قبل از ما قصد ورود داشت را به خاطر داشتن یک تبر کوچک متوقف کرده بودند و اجازه ورود نمی دادند.
شهر مرزی ارمنستان شهر مقری است که باید از آنجا برای خودرو  بیمه تهیه کرد.هزینه بیمه قابل چانه زدن است و می توان با کم کردن روز های تحت شمول بیمه به اندازه مدت مسافرت در ارمنستان هزینه آنرا کم کرد.
از مرز تا ایروان حدود 400 کیلومتر است و جاده تا دلت بخواهد خراب و پر پیچ و خم!!
خرابترین جاده های عمرم را در این مسیر دیدم .جاده هایی که به اصطلاح آسفالت بود اما ناگهان با گودالی به عمق نیم متر روبرو می شدی صد رحمت به خاکی!البته هرچه از مرز دور می شدیم جاده ها کمی بهتر می شد.ابتدای مسیر کوهستانی بود و پر پیچ و خم.جنگلهای بسیار زیبا و مناظر دلفریب اما ،جایی برای گلایه از جاده نمی گزارد.



هرچه جلوتر میرفتیم پوشش جنگلی غنی تر می شد و تراکم جمعیتی بیشتر.در هر کجای این جنگلهای بکر که از ماشین پیاده می شدی صدای شرشر آب جویبارها و نغمه های پرندگان هوش از سر می برد.افسوس که مسیر طولانی تا ایروان فرصت کافی برای استفاده از آن فضا را در اختیار ما قرار نمی داد.




شهر گوریس بزرگترین شهریست که در مسیر به آن رسیدیم شهری زیبا واقع در دره ای سرسبز.
بنای یادبودی در ورودی شهر گوریس:


نمایی از پیچهای تند مسیر:

مسیر نوردوز به ایروان حدودا به شرح زیر است: 

مقری تا کاپان 60 کیلومتر - کاپان تا گوریس 73 کیلومتر - گوریس تا یه قیکنازور 114 کیلومتر - یه قیکنازور تا آرتاشات 91 کیلومتر - آرتاشات تا ایروان 34 کیلومتر 

 

خاطرات سفر

در طول سفرهایی که تاکنون داشته ام از راهنمایی های دوستان سفرنامه نویس بسیار بهره برده ام . همیشه دوستانی را که با دقت و با ثبت جزئیات ، تجاربشان را در اختیار دیگران قرار میدهند ستایش کرده ام.دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران بخورند.این بود که تصمیم گرفتم خاطرات سفرهای خود را در این وبلاگ در میان بگذارم.